s.veisi



امشب با تمام دردهایم!فقط از تو می‌نویسم.

امشب فقط تو می شوم.مثله هرشب.مثله دیشب.

امشب از رقصِ خیره کننده نگاهت خواهم گفت.امشب از آبشار مواج موهایت سقوط میکنم و پرده از جنایت چشمانت خواهم برداشت ک تمام درد من از دیدن چشمان تو شروع شد.

امشب به اندازه تمام دنیا حرف برای گفتن دارم اما باز هم نمیتوانم بزنم.مثله هر شب.مثله دیشب.

امشب میخواهم در آبشار مواج موهایت چرخی بزنم  و سوار بر موجِ آخر خود را به چشمانت برسانم و در امواجِ عمقِ نگاهت غرق شوم.

امشب لطف کن و اسلحه ات را از به سمت من بگیر.مثله هر شبمثله دیشب

من به دریای شورانگیز چشمان!ِِ تو نیاز دارم.عمق نگاهت را به سمت من شلیک کن و مرا تمام کن!

خوابم را بگیر.خوراکم را بگیر.عذابم بده.نازکن.عشوه کن.هر بلایی دلت میخواهد بر سرم بیاورفقط بگذار امشب هم در دریای تو غرق شوم.بگذار امشب هم بی هوش شوم.بگذار امشب هم من تو شوم.مثله هر شب.مثله دیشب!


پ.ن:"اسرار اظل! را نه تو دانی و نه من! 

پ.ن1:من برای تو شدن قیام میکنم.مثله هرشب.مثله دیشب


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گروه بهداشت سندباد 96960821 بهترین تحقیق های دانشگاهی اخبار بازيگران روزانه نویسی های خانم صاد تجارت الکترونیک خانه کتاب زاحري شيشده روستای اوندر روستایی کهن با رویکرد جدید